رکسانه مدیفری: ما زنان مبارز MMA نیستیم، ما مبارزان MMA هستیم!

رکسان مدافری یکی از پیشگامان عرصه MMA است. بعد از یاد گرفتن تکواندو به عنوان یک نوجوان به سمت جیوجیتسو رفت. مدافری برای رفتن به ژاپن آمریکا را ترک کرد و در سال ۲۰۰۳ تبدیل به یک حرفه ای شد – بسیار پیش از آن این یک انتخاب محبوب برای زنان محسوب می‌شد.

21:14 31/فروردین/1398
شناسه خبر: ۷۷۳

به گزارش پایگاه خبری MMA.IR ، رکسانه مدیفری به ESPN می گوید: “من همیشه سعی می کردم که مبارزه کنم و همیشه احساس می کردم که روی یک جزیره ایستاده ام و دست هایم را تکان می دهم، انگار که بگویم هی، یکی بیاد با من مبارزه کنه”!
روز شنبه این مبارز ۳۶ ساله برای ۳۸ امین بار مبارزه خواهد داشت. و به مصاف آنتونینا شوچنکو در مبارزات UFC سنت پترزبورگ روسیه می رود. اکنون از زبان خود مدافری نحوه آماده شدنش برای مبارزه و بالا و پایین های حرفه اش و اینکه زندگی بعد از MMA چگونه خواهد بود می خوانیم.

“اولین مسابقه من در سن ۲۱ سالگی در دوران کالج بود. در آن زمان هیچ حرفه ای برای زنان نبود. سال ۲۰۰۳ بود و بیشتر شبیه به یک سرگرمی دیده می شد. من انجامش میدادم چونکه واقعا عاشقش بودم. از حدود ۵ یا ۶ سال پیش بود که زنان توانستند به طور واقعی از این حرفه پول در بیاورند. این زمانی بود که من از شغلم استعفا دادم و به طور جدی بر روی مبارزه تمرکز کردم.

والدینم به هنر های رزمی ای که انجام می‌دادم علاقه داشتند و رقابت های جیوجیتسو از آنها قابل قبول بود، بنابراین می دانستم MMA را قبول نخواهند کرد. به این خاطر به اندازه ۳ رقابت صبر کردم تا آنها را مطمئن کنم این دقیقا چیزی است که می خواهم انجام دهم.

اکنون هرچند به سختی، ولی من را تشویق می کنند، چونکه می خواهند که من خوشحال باشم. اما زمانی که از این حرفه بازنشسته بشم فوق العاده خوشحال خواهند شد. مادرم زمانی مسابقه را تماشا می کند که پخش زنده آن تمام شده باشد!

پدرم – زمانی که به UFC رفتم از تلویزیون مبارزه را تماشا کرد. اما هیچکدوم آن ها به هیچ یک از مسابقاتم نیامدند، آنها را دعوت کردم اما ترجیح دادند بگویند “نه، من نمی تونم”!

من در ژاپن مبارزه کردم اما به خاطر وزنم بسیار سخت بود تا رقیبی پیدا کنم. اما فقط می خواستم تا جایی که می توانم مبارزه کنم. سالی ۳ بار مبارزه می کردم و به هرکسی که به من پیشنهاد جواب “بله” می دادم. ما نمی توانستیم مبارزاتمان را خودمان انتخاب کنیم. من خیلی هیجان زده بودم تا با هرکسی که به او بله گفته بودم مبارزه کنم. هیچگاه مبارزه ای را رد نکردم!

اولین مبارزه من بود که برای اولین بار ضربه خوردم، به مربیم گفتم “من توی کیک بوکسینگ خوبم، همین الان بلند میشم و باهاش مقابله می کنم. او دوبار به من ضربه زد و بعد من فقط به زیر او رفتم و زمین انداختمش. مشت ها واقعا آسیبی نمی رسانند، برای من فقط مثل یک لرزه هستند. اگر مشتی فرود آید، مثل این است که” اوه خدایا من ضربه خوردم”. من کاری برای این مسئله کردم. من در رده های وزنی مختلفی بودم قبل از اینکه نامی برایشان داشته باشند. من کمربند سبک وزنان، نیمه سنگین و یکی هم مگس وزن دارم. تا به حال در وزن ۶۸ کیلو، ۵۶ کیلو و زمانی که با مارلوس کونن مسابقه دادم در وزن ۶۵ کیلوگرم بودم اما پیروز نشدم.

شنیدن این حرف بسیار سخت است [ زمانی که دانا وایت گفت زنان هیچگاه در UFC مبارزه نخواهند کرد.] می دانستم که فقط باید ادامه دهم. فکر می کردم روزی اتفاق خواهد افتاد و دعا می کردم که واقعا در زمانی که من هستم اتفاق بیافتد.

آرزوی من این بود که اولین زن در UFC باشم. راندا روسِی و لیز کارموچ به این مقام رسیدند. من گربه می کردم اما خوشحال بودم که این اتفاق رخ داد. آرزو می کردم کاش من جای آنها بودم. فکر می کنم که زمانی که در ژاپن بودم از اینترنت تماشا کردم مبارزه را. حس تلخ و شیرینی بود. خوشحال بودم که بالاخره رخ داد اما ناراحت هم بودم چون بالاخره اتفاق افتاد، می دانید؟ این رویای ۱۰ ساله من بوده است.

یکی از مبارزه های خاطر انگیز من زمانی بود که برای دومین بار در مقابل بارب هونچاک بودم. پیشتر از ۷ سال پیش بود که با او مبارزه کردم و او مرا شکست داد. دلم می خواست که دوباره با اوم مبارزه کنم و او این بردن را به من مدیون بود. سخت مبارزه کردم، سخت آماده شدم و بالاخره شکست اش دادم. کشتی او بسیار قوی است و تلاش کردم او را در این زمینه شکست دهم. او را زمین انداختم و بردم. آن یکی از شاد ترین لحظه های زندگی ام بود.

سومین مبارزه ام در مقابل تارا لاروسا، برای اولین بار در اینویکتا Invicta بود. مبارزه فوق العاده ای بود چونکه برای اولین بار تحت نظر مربی جان وود بودم. ژاپن را ترک کرده بودم و سندیکا رفتم. به مدت یکسال با اون تمرین کردم تا با تارا مبارزه کنم. من در مهارتم بهبود قابل ملاحظه ای را مشاهده کردم. اگر مبارزه را نمی بردم شاید بازنشسته می شدم. چون روی خط باریک از دست دادن بودم. سنم بیشتر بود و به پول نیاز داشتم و اگر پولی به دست نمیاوردم و در حرفه ام خوب نبودم آنوقت دیگر چه ارزشی داشت؟ من آدم واقع گرایی هستم اما بردم و این بسیار عالی بود.

زمانی قبول خواهم کرد که سال ها پیش زنان مبارز برابر با مردان نبودند. ما تلاش کردیم تا همه باورمان کنند. ما زنان مبارز MMA نیستیم ما مبارزان MMA هستیم. ما همه مبارزان MMA هستیم. این فقط مبارزه زنان است. عنوان زنان مبارز MMA در حال مردن است و من از آن خوشحالم.

این احساس را دارم که قهرمان های زیادی وجود دارند. نه فقط آدم های شگفت انگیزی که هنرهای رزمی را دوست دارند و می خواهند مبارزه کنند بلکه قهرمانانی که می خواهند در MMA پولساز باشند. این یکی از بزرگترین چیزهایی بود که اخیرا متوجه شده ام. مردم بزرگتر، قوی تر و ورزشکار تر شده اند.

نام مستعار “جنگجوی شاد” را یکی از طرفدارانم به من نسبت داد. مادرم همیشه به من یاد داد که هیچگاه جمله ای را با فعل منفی تمام نکنم. همیشه چیزی مثبت پیدا می کنم. من هر روز در MYSPACE خود می نویسم. من با نوشتن یک جمله مثبت از بیهوده گویی جلوگیری می کنم. یکبار کسی در قسمت نظرات نوشت: تو یک جنگجوی شاد هستی. من این نظر رو دوست داشتم و از آن زمان آن را به عنوان نام مستعار انتخاب کردم.

کم بسیاری از الهاماتم رو از انیمیشن های ژاپنی گرفته ام، ناروتو. این که چگونه آنها آنقدر سخت تمرین می کنند، علاقه شان و تفکر “هیچگاه تسلیم نشو” باعث هدایت تمرینات من شد. روح سامورایی من رو به حرکت وا داشت.

من مبارزانی رو دیدم که بازنشسته شدند فقط به دلیل ضربات مغزی. اگر من هم خدایی نکرده چنین مشکلی پیدا کنم مجبورم که همه چیز را کنار بگذارم. من علاقه ندارم که یک گیاه باشم. یکی از دیسک های کمر و گردن من بیرون زدند، عضلات کتفم کشیده شدند، آرنج چپم شکست و ضربه های سر زیادی داشتم. الان حالم بهتر است. تمرینات قدرتی بسیاری انجام دادم و اکنون دردی در پشت و گردنم حس نمی کنم. از آن زمان تا به حال بهبود پیدا کرده ام.

در رابطه با آموزش کودکان و بزرگسالان فوق العاده صبور هستم. من تصور می کنم که در آینده به آموزش خواهم پرداخت. من لیسانس دارم پس می توانم به آکادمی ها بروم. به مدت ۸ سال در ژاپن زبان انگلیسی تدریس می کردم. و تمایل دارم در بعضی از زمینه ها که توانای دارم تدریس کنم.

بزرگترین ترسم این است که بعد از یک صدمه از UFC بریده شوم. من خوش بین هستم و حس می کنم که دارم بهتر و قوی تر می شوم بنابراین می خواهم که مثبت فکر کنم و به بردن ادامه دهم و سعی کنم به مسیر اصلی و کسب عنوان برگردم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

طراحی و پشتیبانی : وبونیکس